فیلم داستان یک زن جوان به نام سیرونا را روایت می کند که در کودکی به دلیل قدرتهای ماوراء طبیعی خود اسیر شده بود. او پس از سالها اسارت موفق به فرار می شود ، اما به زودی توسط گروهی از مزدوران مورد تعقیب قرار می گیرد و ...

مجموعه متنوعی از افراد در شب کریسمس و هنگام طوفان برفی در یک ناهارخوری قدیمی در یک شهر کوچک در کنار هم قرار می گیرند. در حالی که یک زن و شوهر جوان در تلاشند تا زودتر به خانه برسانند در شبی که چیزی جز سکوت نیست اما ...

این فیلم داستان دو مرد است یکی "سام" محکوم سابق و اسرارآمیزی که به دنبال فرار از گذشته خود و یافتن معنای جدیدی در زندگی است و دیگری "کریس"، کشیش افتخاری شهر کوچک که سعی در تحت تأثیر قرار دادن جماعت خود و مقابله با موضوعی که می تواند تصویر سالم او را خراب کند، دارد ...

مردی به نام جان که از غرب به شهر کوچک خودشان بازگشته تا بتواند تجربیات خود را درباره ی قانون و مسائل شهروندی در اختیار مردم بگذارد، اما برادرش دن به قانون و حقوق شهروندی و کلا چنین مسائلی علاقه ای ندارد. این دو برادر باهم به یک سفر می روند اما در بین راه یک یاغی خشن به نام باتچ کاوندیش اکثر افراد را می کشد اما جان با کمک سرخ پوستی به نام تونتو از مهلکه جان سالم به در می برد و …